داستان و افسانه‌های بازی Mortal Shell بسیار پیچیده است. برای ارتباط آن‌ها به یکدیگر می‌بایست تلاش زیادی بکنید. روایات این بازی تا حدودی شبیه به بازی دارک سولز است. بیشتر وزن این باز روی دیالوگ‌های پیچیده و توصیف بخش‌ها جلو می‌رود.

هر پوسته (Shell) داستان و تاریخچه خود را دارد که در روند بازی از طریق کسب تجربه و مهارت‌ میتوان از آن پرده برداشت و به این صورت در طی بازی در جریان روایت و داستان اصلی قرار خواهید گرفت.

جو بازی بسیار خوش ساخت، تاریک و در برخی قسمت‌ها هراسناک است. شنیدن صدای پای سنگین دشمنان در انتهای هر پیچ، به قدری دلهره‌آور است که ممکن است شما را از جلو رفتن و کشف هر‌ آنچه که پشت پیچ منتظر شما است، بترساند.

دنیای این بازی غم‌انگیز و عاری از هر امیدی است، و به نظر میرسد بازیکن در مسیرش برای خروج از این پوچی تنها است. به جرات می‌توان گفت کلد سیمتری برای رسیدن به این کیفیت از جان مایه گذاشته است.

فضای بازی به اندازه کافی برای سرگرم نگه داشتن بازیکن متفاوت و خاص است. توجه به جزییات از جهاتی حتی بهتر از دارک سولز بوده که استفاده از موتور Unreal 4 خود گواهی بر این مساله است.